بــه تصــور زمیــن خــوردن هــای کــودکــی،
فقــط نگــران ســر زانــوانــم بــودم!
چــه مــی دانستــم ایــن زمیــن،
دلــم را نشــانــه رفتــه اســت . . .
"خیال خام"
بــه تصــور زمیــن خــوردن هــای کــودکــی،
فقــط نگــران ســر زانــوانــم بــودم!
چــه مــی دانستــم ایــن زمیــن،
دلــم را نشــانــه رفتــه اســت . . .
"خیال خام"
*شانه های خاکی*
یادم می آید زمین خاکی کوچه مان
بارها و بارها،زمین خوردنم را دیده بود
هرگاه که می افتادم
در گوشم نجوا می کرد که
دستانت را روی شانه های خاکی ام بگذار و بلند شو
تو همانی که بارها و بارها افتاده ای ...
--مهدیس--