من با سعادت کاملا موافقم. طرز ایستادن این خانم پر از حس پیروزی و اعتماد به نفسه. به نظر من عنوان عکسها در نظر بینده و حسش به عکس تاثیر زیادی می زاره. به نظر من بهتره عکسها بدون عنوان منتشر بشن و براساس نظر افراد عنوانی برای اونها درج بشه. اینجوری بهتر می شه به حس واقعی بیننده دست یافت.
نوشین[ ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ ]
salam akse ghashangie
faghat be nazaram samte chape aks sangini mikone
age kadr amudi entekhab mishod
kheyli kheyli zibatar mishod
بارانی ام , بارانی ام , بارانی از آتش ... یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش ... من بودم و در پیش رویم خوانی ازآتش...
شاگرد[ ۲۳ دى ۱۳۸۸ ]
زمان قرعه ی نو می زند به نام شما /
خوشا که جهان می رود به کام شما /
درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است /
که بوی خود دل ماست در مشام شما /
تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید /
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما /
فروغ گوهری از گنج خانه ی دل ماست /
چراغ صبح که بر می دمد ز بام شما /
"هوشنگ ابتهاج"
کامران[ ۲۳ دى ۱۳۸۸ ]
عجب ضد نوری،
ولی شعر با عکس هم خوانی نداره.
تبریک میگم
مهران سوادکوهی[ ۲۳ دى ۱۳۸۸ ]
معلوم نیست این دختر دل کدوم بد بختی رو اینجور به آتیش کشیده که از حالا داره فکر میکنه که نفر بعدی رو چطور به آتیش بکشه
مریم احمدی[ ۲۳ دى ۱۳۸۸ ]
دخترک آنچنان نگران است که ب آتش کنارش هیچ توجهی ندارد
هم فلک در ماتم است از شدت غوغای من/
هم دو دنیا در غم است از حزن وهوی وهای من/
آتشی سوزنده تر از صد شرار دوزخی/
دم گرفته از هوای جان بی پروای من/
همچو خاشاکی بسوزد، خرد و خاکستر شود/
در میان شعله هایش جسم ناپیدای من/
اشک خویش از چشمها جاری نمیسازم کزان/
آتشم خامش شود در اشک سیل آسای من/
سوز آتش را مداوا نیست، وا نه ای طبیب/
تا بسوزد شعله هایش، از سرم تا پای من/
شعله ور تر گر شود آتش، باکی نیست، لیک/
گر گراید آتش عشقم به سردی وای من!/
چون وجودم از شرار آتشین عشق اوست/
شعله و خاکستر و دود است هم معنای من/
چشم دل میخواهد این آتش، دلا قدری ببین!
بیش از این دیگر نبیند چشم نابینای من/
داستان آتش عشقش ز اسرار مگوست/
بیش از این دیگر نمی آید صدا از نای من/
....مثل همیشه است ..زیبا...
سلام و سپاس...
1.تبریک ویژه به دلیل کسب افتخاری دیگر/
2. دو روز پیش مشرف شدیم فتوبلاگتان تا درباره تصویر پیشین اظهار نظر ی کنیم،آقا هی نوشتیم هی نوشتیم در انزجار از آن گلی که نچیده بودید ! آخرش هم پاکش کردیم رفت تا بار کارهای بی دلیلمان را سنگین کنیم! آخرش اینکه پرسیده بودیم مدیریت فتوبلاگ عوض شده است یا نه؟! خُب آخر این دو عکس آخری با مشت می کوبد در چشم و چال آدم از بس...
حالا هم که حال و هوا و فضای عکسهایتان منتقل شده است به بک گراند ِ بلاگتان که بالاتر از سیاهی رنگی نباشد! آقا احتمالن اشتباه نشده اید؟!!!/
3. کاش تصاویر مربوط به فوران چاه نفت را در ایسنا ندیده بودم!
به نظر می رسد یک زن از آن آتش و دود خلق شده و با نگاه به پشت سر هنوز از نگاه به روبرو و اینده اش بیم دارد.من نوعی خلقت را در این عکس می بینم.کار زیباییست.موفق باشید.
شاید یه جورایی عکس و شعر هم معنی باشند.
دوست عزیز عکستون که حرف نداره اما شعر...
آتش نهفتهای که به جانم هست بعد از او خاموشی ندارد پس سوز درد نهان در سینه
فراموش ناشدنیاست.
سلام، بعضی منتقدان تو واقعا افسردن(یا شاید اصرار دارن که افسرده باشند!!!!!!)،
من بخاطر علاقه زیادی که به عکسات دارم همیشه همه نقدها رو هم می خونم، اگر پشت سر این خانم بجای آتش گل هم می بود مطمئنم دوباره اونها یک نقد افسرده کننده می نوشتند. به نظر من این خانم بر آتش و شیطان مسلط شده ( چون اون رو پشت سر گذاشته)
امیرحسین کردونی[ ۲۱ دى ۱۳۸۸ ]
خیلی خوبه که داره پشت سرش رو نگاه می کنه یعنی من اینجور دوست دارم.
سیده زبیده حسینی[ ۲۱ دى ۱۳۸۸ ]
سلام !
عکس زیبا و فوق العاده ای ست،
و شاید جدای از شعر گذز از آتش باشد نه سوختن .
موفق باشی.
بارانی ام , بارانی ام , بارانی از آتش / یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش/ این کوچه ها , دیوارها , اصلاً تمام شهر / سوزان و من محبوس در زندانی از آتش / اهل غزل بودم ، خدا یکجا جوابم کرد / با واژه ای ممنوع ، با انسانی از آتش
سلام امین جان عالیه. آفرین.
نظرت رو در راجب عکس من هم بگو.
ممنون.
زهرا حسینی[ ۲۰ دى ۱۳۸۸ ]
من این شعر رو واقعاً دوس دارم...
خوشحالم کردین با این عکس و شعر!
موفق باشید.
You've maanegd a first class post
kheeeeeeeeeili ghashange
من با سعادت کاملا موافقم. طرز ایستادن این خانم پر از حس پیروزی و اعتماد به نفسه. به نظر من عنوان عکسها در نظر بینده و حسش به عکس تاثیر زیادی می زاره. به نظر من بهتره عکسها بدون عنوان منتشر بشن و براساس نظر افراد عنوانی برای اونها درج بشه. اینجوری بهتر می شه به حس واقعی بیننده دست یافت.
salam akse ghashangie
faghat be nazaram samte chape aks sangini mikone
age kadr amudi entekhab mishod
kheyli kheyli zibatar mishod
چیدمان خوبی شده
خیلی قشنگه ، آفرین ، حالا میشه اسمت رو گذاشت داداش/
گر تک درختم سوخت بگذار تا جنگل بسوزد
پروایم از آتش زمین نیست /
از آتشی است که ندیدنت در جانم انداخته /
ببین چگونه در هجوم آتش دوریت می سوزم /
یه تعبیر دیگه:ققنوسی که از اتش در امده...
بارانی ام , بارانی ام , بارانی از آتش ... یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش ... من بودم و در پیش رویم خوانی ازآتش...
زمان قرعه ی نو می زند به نام شما /
خوشا که جهان می رود به کام شما /
درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است /
که بوی خود دل ماست در مشام شما /
تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید /
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما /
فروغ گوهری از گنج خانه ی دل ماست /
چراغ صبح که بر می دمد ز بام شما /
"هوشنگ ابتهاج"
عجب ضد نوری،
ولی شعر با عکس هم خوانی نداره.
تبریک میگم
معلوم نیست این دختر دل کدوم بد بختی رو اینجور به آتیش کشیده که از حالا داره فکر میکنه که نفر بعدی رو چطور به آتیش بکشه
دخترک آنچنان نگران است که ب آتش کنارش هیچ توجهی ندارد
......
درد بی دردی علاجش آتش است
.....
هم فلک در ماتم است از شدت غوغای من/
هم دو دنیا در غم است از حزن وهوی وهای من/
آتشی سوزنده تر از صد شرار دوزخی/
دم گرفته از هوای جان بی پروای من/
همچو خاشاکی بسوزد، خرد و خاکستر شود/
در میان شعله هایش جسم ناپیدای من/
اشک خویش از چشمها جاری نمیسازم کزان/
آتشم خامش شود در اشک سیل آسای من/
سوز آتش را مداوا نیست، وا نه ای طبیب/
تا بسوزد شعله هایش، از سرم تا پای من/
شعله ور تر گر شود آتش، باکی نیست، لیک/
گر گراید آتش عشقم به سردی وای من!/
چون وجودم از شرار آتشین عشق اوست/
شعله و خاکستر و دود است هم معنای من/
چشم دل میخواهد این آتش، دلا قدری ببین!
بیش از این دیگر نبیند چشم نابینای من/
داستان آتش عشقش ز اسرار مگوست/
بیش از این دیگر نمی آید صدا از نای من/
....مثل همیشه است ..زیبا...
سلام و سپاس...
1.تبریک ویژه به دلیل کسب افتخاری دیگر/
2. دو روز پیش مشرف شدیم فتوبلاگتان تا درباره تصویر پیشین اظهار نظر ی کنیم،آقا هی نوشتیم هی نوشتیم در انزجار از آن گلی که نچیده بودید ! آخرش هم پاکش کردیم رفت تا بار کارهای بی دلیلمان را سنگین کنیم! آخرش اینکه پرسیده بودیم مدیریت فتوبلاگ عوض شده است یا نه؟! خُب آخر این دو عکس آخری با مشت می کوبد در چشم و چال آدم از بس...
حالا هم که حال و هوا و فضای عکسهایتان منتقل شده است به بک گراند ِ بلاگتان که بالاتر از سیاهی رنگی نباشد! آقا احتمالن اشتباه نشده اید؟!!!/
3. کاش تصاویر مربوط به فوران چاه نفت را در ایسنا ندیده بودم!
اگه اشتباه نکرده باشم عکساتون رو تو سایت ایسنا دیدم، عالی بود. خسته نباشید.
عکس بسیار زیبائیست ... آفرین
به نظر می رسد یک زن از آن آتش و دود خلق شده و با نگاه به پشت سر هنوز از نگاه به روبرو و اینده اش بیم دارد.من نوعی خلقت را در این عکس می بینم.کار زیباییست.موفق باشید.
آن که دائم هوس سوختن ما میکرد/
کاش میآمد و از دور تماشا میکرد.../
عکس جالبیه،
حس خاصی هم داره.
سپاس........
اینجا رو سفید کن دوباره.
فرق آتش دل با بقیه آتشها در اینه که هیچ وقت نه سرد میشه و نه خاموش
تنها گذر زمان شاید بتواند شعلههایش را کم کند و شاید هم ...
عالی بود بهت بابت این همه هنر و استعداد تبریک می گم
شاید یه جورایی عکس و شعر هم معنی باشند.
دوست عزیز عکستون که حرف نداره اما شعر...
آتش نهفتهای که به جانم هست بعد از او خاموشی ندارد پس سوز درد نهان در سینه
فراموش ناشدنیاست.
خیلی خوب شده
سلام، بعضی منتقدان تو واقعا افسردن(یا شاید اصرار دارن که افسرده باشند!!!!!!)،
من بخاطر علاقه زیادی که به عکسات دارم همیشه همه نقدها رو هم می خونم، اگر پشت سر این خانم بجای آتش گل هم می بود مطمئنم دوباره اونها یک نقد افسرده کننده می نوشتند. به نظر من این خانم بر آتش و شیطان مسلط شده ( چون اون رو پشت سر گذاشته)
خیلی خوبه که داره پشت سرش رو نگاه می کنه یعنی من اینجور دوست دارم.
سلام !
عکس زیبا و فوق العاده ای ست،
و شاید جدای از شعر گذز از آتش باشد نه سوختن .
موفق باشی.
عجب حسی داره....
بارانی ام , بارانی ام , بارانی از آتش / یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش/ این کوچه ها , دیوارها , اصلاً تمام شهر / سوزان و من محبوس در زندانی از آتش / اهل غزل بودم ، خدا یکجا جوابم کرد / با واژه ای ممنوع ، با انسانی از آتش
سلام امین جان عالیه. آفرین.
نظرت رو در راجب عکس من هم بگو.
ممنون.
من این شعر رو واقعاً دوس دارم...
خوشحالم کردین با این عکس و شعر!
موفق باشید.
خیلی خوب شده
بسیار بسیار زیبا ..... ممنون از شعر
توپ توپ . . .
عالیه . . .
مارا هم دریاب
حسی از گذر از سوختنها میده
عکس قشنگیست اما فکر میکنم قدری با شعری که ضمیمه کرده اید نمیخواند.
عجب اثر هنریه قشنگی شده، عالیه